کد مطلب:36147 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134

ناچاری از مرگ











(و انك طرید الموت الذی لا ینجو منه هاربه و لا یفوته طالبه و لا بد انه مدركه)

«و بدان كه تو رانده شده ی مرگ می باشی. مرگی كه فرار كننده ی آن رهائی از آن ندارد و كسیكه طالب گریز از چنگ مرگ است از دست او نخواهد رفت و بناچار مرگ او را در می یابد و می گیرد»

عبارت فوق، متضمن تشبیه مرگ به باز یا صیادی است كه پرنده یا و حیوانی را دنبال كرده و در صدد صید آنست، با این وجه تفاوت كه خود بیان فرموده است كه در اینجا احتمال نجات برای این مرغ فراری نیست و بالمآل در چنگ صیاد خواهد افتاد.

[صفحه 180]

در مورد بازهای شكاری و یا صیادان، این احتمال هست كه پرنده یا حیوان مورد تعقیب، گرفتار نشود بلكه پناهنگاهی را پیدا كند و نجات یابد اما در مورد مرگ، یك احتمال ضعیفی هم برای نجا انسان نمی رود. و با هیچ قدرتی و به هیچ وسیله و از هیچ راهی نمیتوان رها شد و نجات یافت و با هیچ بها و قیمتی نمیتوان مرگ را دفع نمود.

قابل تذكر است كه جمله ی: «و لایفوته طالبه» در بعضی از نسخ نهج البلاغه نیست ولیكن در قسمتی از نسخ آمده است و ظاهرا بهمین نحو كه معنی كردیم باید معنی شود هر چند بلحاظ ظاهر سیاق، خالی از كلام نیست.


صفحه 180.